ماده معدنی فلزمانند، زرد رنگ، عایق الکتریسته، حلال در بنزین که به حالت ترکیب در سولفات ها و سولفورها وجود دارد و در حرارت ۱۱۰ درجۀ سانتی گراد ذوب می شود و در صنعت برای ساختن کبریت به کار می رود، در طب نیز برای معالجۀ امراض پوستی به کار می رود گوگرد احمر: گوگرد سرخ، فسفر سرخ، اکسیر به رنگ سرخ، کنایه از هر چیز کمیاب، برای مثال گر کیمیای دولت جاویدت آرزوست / بشناس قدر خویش که گوگرد احمری (سعدی۲ - ۶۷۸)
ماده معدنی فلزمانند، زرد رنگ، عایق الکتریسته، حلال در بنزین که به حالت ترکیب در سولفات ها و سولفورها وجود دارد و در حرارت ۱۱۰ درجۀ سانتی گراد ذوب می شود و در صنعت برای ساختن کبریت به کار می رود، در طب نیز برای معالجۀ امراض پوستی به کار می رود گوگرد احمر: گوگرد سرخ، فسفر سرخ، اکسیر به رنگ سرخ، کنایه از هر چیز کمیاب، برای مِثال گر کیمیای دولت جاویدت آرزوست / بشناس قدر خویش که گوگرد احمری (سعدی۲ - ۶۷۸)
در اوراق مانوی به پهلوی گوگیرد. جسمی است بسیط و جامد به رنگ زرد لیمویی، بی مزه و بی بو، وزن مخصوص آن 1/95 است و در114/5 درجه ذوب میشود و در 440/5 درجه به جوش می آید. گوگرد در طبیعت بوفور به صورت سولفورها یا سولفاتها یا به صورت اصلی خویش در حوالی کوههای آتشفشانی یافت میشود. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به لاروس و کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی ص 135 شود. جوهری است که آن را کبریت هم میگویند و آن چهار نوع میباشد سفید و زرد و سرخ و سیاه. (از برهان) : گر برفکند گرم دم خویش به گوگرد بی پود ز گوگرد زبانه زند آتش. منجیک. بدان ماند بنفشه بر لب جوی که بر آتش نهی گوگرد بفخم. منجیک. بنفشۀ طبری خیل خیل سربر کرد چو آتشی که ز گوگرد بردویده کبود. منجیک. واندر کوه های وی (ماوراءالنهر) همه داروها است که از کوه خیزد، چون ناک و زرنیخ و گوگردو نوشادر. (حدود العالم). همی ریخت گوگردش اندر میان چنین باشد افسون و رای کسان. فردوسی. چو آتش که گوگرد یابد خورش گرش در نیستان بود پرورش. فردوسی. از امل بیمار دل را هیچ نگشاید از آنک هرگز از گوگرد تنها کیمیایی برنخاست. خاقانی. همانا که بر جای ترکیب خاک ز ترکیب گوگرد بود آن مغاک. نظامی. دوزخ گوگرد شد این تیره دشت ای خنک آن کس که سبک تر گذشت. نظامی. گفتم آن سفر کدام است گفت گوگرد پارسی خواهم به چین بردن. (گلستان). - امثال: گوگرد به فارس بردن. رجوع به زیره به کرمان... شود. (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1334). هرگز از گوگرد تنها کیمیایی برنخاست. خاقانی (از امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1970). رجوع به احمر در همین لغت نامه شود
در اوراق مانوی به پهلوی گوگیرد. جسمی است بسیط و جامد به رنگ زرد لیمویی، بی مزه و بی بو، وزن مخصوص آن 1/95 است و در114/5 درجه ذوب میشود و در 440/5 درجه به جوش می آید. گوگرد در طبیعت بوفور به صورت سولفورها یا سولفاتها یا به صورت اصلی خویش در حوالی کوههای آتشفشانی یافت میشود. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به لاروس و کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی ص 135 شود. جوهری است که آن را کبریت هم میگویند و آن چهار نوع میباشد سفید و زرد و سرخ و سیاه. (از برهان) : گر برفکند گرم دم خویش به گوگرد بی پود ز گوگرد زبانه زند آتش. منجیک. بدان ماند بنفشه بر لب جوی که بر آتش نهی گوگرد بفخم. منجیک. بنفشۀ طبری خیل خیل سربر کرد چو آتشی که ز گوگرد بردویده کبود. منجیک. واندر کوه های وی (ماوراءالنهر) همه داروها است که از کوه خیزد، چون ناک و زرنیخ و گوگردو نوشادر. (حدود العالم). همی ریخت گوگردش اندر میان چنین باشد افسون و رای کسان. فردوسی. چو آتش که گوگرد یابد خورش گرش در نیستان بود پرورش. فردوسی. از امل بیمار دل را هیچ نگشاید از آنک هرگز از گوگرد تنها کیمیایی برنخاست. خاقانی. همانا که بر جای ترکیب خاک ز ترکیب گوگرد بود آن مغاک. نظامی. دوزخ گوگرد شد این تیره دشت ای خنک آن کس که سبک تر گذشت. نظامی. گفتم آن سفر کدام است گفت گوگرد پارسی خواهم به چین بردن. (گلستان). - امثال: گوگرد به فارس بردن. رجوع به زیره به کرمان... شود. (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1334). هرگز از گوگرد تنها کیمیایی برنخاست. خاقانی (از امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1970). رجوع به احمر در همین لغت نامه شود
دهی است از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه. واقع در 15هزارگزی شمال تکاب و 5 هزارگزی خاور راه ارابه رو احمدآباد به تکاب. دره و معتدل و سکنۀ آن 172 تن است. آب آن از رودساروق و محصول آن غلات، بادام، حبوبات و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن مالرو است و یک معدن گوگرد استخراج شده از طرف دولت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان احمدآباد بخش تکاب شهرستان مراغه. واقع در 15هزارگزی شمال تکاب و 5 هزارگزی خاور راه ارابه رو احمدآباد به تکاب. دره و معتدل و سکنۀ آن 172 تن است. آب آن از رودساروق و محصول آن غلات، بادام، حبوبات و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن مالرو است و یک معدن گوگرد استخراج شده از طرف دولت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
بنگرید به مدو لاسیون مدگردی عبارتست از تغییر مایه و مقام مثلا در موسیقی ایرانی رفتن از شور لا به شور می را تغییر مایه و رفتن از ماهور به راک را تغییر مقام گویند و مجموع این تغییرات بطور کلی مدگردی نامیده میشود
بنگرید به مدو لاسیون مدگردی عبارتست از تغییر مایه و مقام مثلا در موسیقی ایرانی رفتن از شور لا به شور می را تغییر مایه و رفتن از ماهور به راک را تغییر مقام گویند و مجموع این تغییرات بطور کلی مدگردی نامیده میشود
دیدن گوگرد در خواب، دلیل غم و اندوه است. محمد بن سیرین ۱ـ دیدن گوگرد در خواب، نشانه آن است که شوخی زننده ای زندگی شما را تهدید به نابودی خواهد کرد. باید در معاملات خود با دیگران نهایت احتیاط را به خرج بدهید. ۲ـ دیدن گوگرد در خواب، نشانه آن است که بیشتر نگرانی های شما ناشی از ثروت اندوزی است. ۳ـ خوردن گوگرد در خواب، نشانه آن است که از سلامتی کامل برخوردار خواهید شد.
دیدن گوگرد در خواب، دلیل غم و اندوه است. محمد بن سیرین ۱ـ دیدن گوگرد در خواب، نشانه آن است که شوخی زننده ای زندگی شما را تهدید به نابودی خواهد کرد. باید در معاملات خود با دیگران نهایت احتیاط را به خرج بدهید. ۲ـ دیدن گوگرد در خواب، نشانه آن است که بیشتر نگرانی های شما ناشی از ثروت اندوزی است. ۳ـ خوردن گوگرد در خواب، نشانه آن است که از سلامتی کامل برخوردار خواهید شد.